ناکجا

ناکجا

شعردوست و تاریخ‌دوستی که گاه دست در کار شاعران و تاریخ‌دانان می‌برد!

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

سرد و گرم

شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۱۸ ق.ظ

امشب در عروسی پسرعمه‌ام، خبر فوت دختردایی‌ام رسید. این قطعه را همان موقع سرودم.


آتش به دلم چنگ زده، زار شدم، زار
پژمرد گل نرگس و غم ریخت به گلزار
آن‌سان که بلوری که شود سرد و سپس گرم
بد می‌شکند دل، که به عیش است عزادار


مهدی فتاحی

1394/6/14


مطلب وبلاگ دیگرم را هم بخوانید:

دده...

  • مهدی فتاحی

قرارداد 1907 را بهتر بشناسیم!

يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۵ ب.ظ

با گرامی‌داشت یاد و خاطره‌ی شهیدان رجایی و باهنر در سالروز انفجار دفتر نخست‌وزیری و شهادت آن دو شهید والامقام در 8 شهریور 1360، به موضوعی می‌پردازیم که 108 سال پیش در چنین روزی (8 شهریور 1286، 31 آگوست 1907) اتفاق افتاد و کم‌تر به آن توجه شده است. قراردادی ننگین به نام «قرارداد 1907 سن‌پترزبورگ» که از جانب روسیه و انگلستان، به ایران تحمیل شد. همه‌ی ما کمابیش در مورد آن شنیده‌ایم؛ امید است با مطالعه‌ی این نوشته، بیش‌تر آن را بشناسیم.


قرارداد 1907 سن‌پترزبورگ

 

قرارداد 1907 سن‌پترزبورگ، چپاول ایران!

موقعیت استراتژیک جغرافیایی ایران بزرگ، همواره در طول تاریخ چشم طمع دولت‌های جهان را به خود دوخته است. این موقعیت باعث جلب‌نظر دولت‌های دیگر به ایران شده و آن‌ها را به‌ناچار خواهان برقراری مناسبات و مبادلات سیاسی، نظامی، اقتصادی و تجاری با دولت‌مردان ایران کرده است.

روی کار آمدن دودمان قاجار در ایران، هم‌زمان بود با تحولات عظیم جهانی و ظهور رجال تاثیرگذار سیاسی و علمی در اروپا. در اوایل سده‌ی نوزده‌اُم و پس از امضای معاهده‌ی گلستان (25 اکتبر 1813)، رقابت‌های سیاسی و نظامی دو امپراتوری بزرگ روسیه و انگلستان در آسیای مرکزی آغاز شد که تا انقلاب اکتبر 1917 روسیه ادامه یافت. این رقابت‌ها، به «بازی بزرگ» معروف است. یکی از زمین‌های این بازی بزرگ، ایران بود. انگلستان، ایران را به عنوان سپری برای دفاع از هند قلمداد می‌کرد و روسیه نیز از سویی به ثروت‌های طبیعی سرزمین ایران چشم دوخته بود و از سویی دیگر نیز می‌خواست با تحت سلطه درآوردن ایران، به آب‌های آزاد جنوب دست پیدا کند. نتیجه‌ی این طمع‌ورزی‌ها، نفوذ انگلستان از جنوب و روسیه از شمال بود که ایران را به صحنه‌ی رقابت‌ها و درگیری‌های این دو دولت مبدل می‌ساخت.

این دو دولت همواره بر سر منافع‌شان در ایران با هم اختلاف‌نظر داشتند. انگلیسی‌ها تقریبا از حدود سال 1901 سعی داشتند روس‌ها را پای میز مذاکره بکشانند. لنزداون (Lansdowne)، وزیر امور خارجه‌ی انگلستان، در 1901 در گفتگو با سفیر روسیه، پیشنهاد تقسیم ایران را مطرح کرد؛ اما روس‌ها که نمی‌خواستند در منافع‌شان با انگلستان سهیم شوند، پیشنهاد لنزداون را رد کردند. انگلستان برای وادار کردن روسیه به مذاکره و تقسیم ایران، دست به اقداماتی زد. از جمله آن‌که در 1902، قراردادی را با ژاپن به امضا رساند و ژاپن با اتکا به همین قرارداد، در 1904 به روسیه حمله کرد. شکست روسیه در این جنگ، تلفات داخلی و خارجی سنگینی را به بار آورد.

روسیه پس از شکست از ژاپن و در حالی که درگیر انقلاب داخلی نیز بود، تصمیم گرفت برای بقای خود، برخی از مشکلاتی که با انگلستان داشت را حل نماید. در همین راستا، الکساندر ایزولسکی (Alexander Izvolsky) که خواهان توافق با انگلستان بود، سکان وزارت امور خارجه‌ی روسیه را به دست گرفت. او در نخستین اقدام خود، الکسی اشپایر (Alexey Shpeyer) – که از مخالفان سرسخت انگلستان بود – را از سمت کاردار سفارت روسیه در تهران برکنار کرد و نیکولاس هارتویگ (Nicholas Hartwig) را به جای او نشاند تا بدین‌گونه حسن‌نیت خود را به انگلیسی‌ها ثابت کند.

در این دوران، امپراتوری آلمان نیز سربرآورده بود و انگلستان، روسیه و فرانسه که رقیب تازه و دشمن مشترکی یافته بودند، تصمیم گرفتند هرچه زودتر اختلافات میان خود را حل کرده و در مقابل آلمان، با هم متحد شوند. در همین راستا، فرانسه و انگلستان در 1904 اختلافات خود بر سر شمال آفریقا را با تقسیم آن نواحی میان خود، حل کردند و نهایتا در 31 آگوست 1907، برابر با 8 شهریور 1286، با میانجی‌گری فرانسه و در شهر سن‌پترزبورگ روسیه، با امضای «قرارداد 1907 سن‌پترزبورگ» بین الکساندر ایزولسکی، وزیر امور خارجه‌ی روسیه، و آرتور نیکولسون (Arthur Nicolson)، سفیر انگلستان در روسیه، اختلافات این دو دولت در آسیا نیز حل شد. موضوع این قرارداد، حل اختلافات در تبت، افغانستان و ایران بود. البته پس از انقلاب 1917 بلشویک‌ها (Bolsheviks) در روسیه و افشای رازهای محرمانه‌ی نظام سابق، مشخص شد که تقسیم امپراتوری عثمانی نیز از موضوعات قرارداد بوده است.

بخش‌های مربوط به ایران در این قرارداد، شامل یک مقدمه و پنج فصل بود. طبق این قرارداد که یکی از مهم‌ترین وقایع اوایل سده‌‌ی بیست‌اُم در تاریخ ایران به شمار می‌رود، ایران به سه قسمت تقسیم شد. قسمت اول حوزه‌ی نفوذ روسیه بود که مناطق شمالیِ خطی فرضی که از قصرشیرین، اصفهان، یزد و خواف می‌گذشت و به نقطه‌ی مشترک مرزی ایران، افغانستان و روسیه می‌رسید را در بر می‌گرفت. این منطقه از لحاظ تجاری اهمیت فراوانی داشت و شامل شهرهای بزرگ و مهمی چون تهران، تبریز، رشت، قزوین، مشهد، گرگان و... بود. قسمت دوم حوزه‌ی نفود انگلستان بود. این قسمت که در جنوب‌شرق ایران واقع می‌شد، مناطق شرقیِ خطی فرضی که از بندرعباس، کرمان و بیرجند می‌گذشت و به مرز افغانستان می‌رسید را شامل می‌شد. این منطقه، دارای ارزش سوق‌الجیشی بسیاری برای دفاع از هند بود. قسمت سوم نیز «منطقه‌ی بی‌طرف» نام گرفت که شامل ایالات فارس، خوزستان، لرستان و برخی مناطق دیگر می‌شد. البته این منطقه‌ی بی‌طرف نیز با شروع جنگ جهانی اول و به بهانه‌ی مبارزه با امپراتوری عثمانی، به اشغال نظامی انگلستان و روسیه درآمد.

مذاکرات بین انگلستان و روسیه، پیش از انقلاب مشروطه‌ی ایران آغاز شده بود؛ اما امضای قرارداد در دوران مشروطه صورت گرفت. جامعه و حاکمیت ایران که سرگرم جریان مشروطه بود، به کلی از مذاکرات مهم سن‌پترزبورگ غافل ماند و در جلساتی که بر سر تقسیم ایران تصمیم‌گیری می‌شد، نماینده‌ای از ایران حضور نداشت! هرچند روزنامه‌ی حبل‌المتین در کلکته و تهران، با چاپ مقالاتی، امضای چنین قراردادی را قریب‌الوقوع می‌دانست، اما اهمیت موضوع و تاثیر آن بر استقلال و تمامیت ارضی ایران، برای مردم روشن نبود. کشته شدن اتابک‌اعظم در 8 شهریور 1286 (دقیقا روز امضای قرارداد) سنگ بزرگی را از سر راه مشروطه برداشت، اما با امضای این قرارداد، سنگ دیگری بر سر راه مشروطه قرار گرفت.

 8 مهر 1286، امضای این قرارداد به اطلاع وزارت امور خارجه‌ی ایران رسید و اسپرینگ رایس (Spring Rice) وزیرمختار انگلستان در ایران، متن فرانسوی و ترجمه‌ی فارسی آن را برای محمدعلی‌خان علاءالسلطنه، وزیر امور خارجه‌ی ایران، فرستاد. دو روز بعد، در 10اُم مهر، متن قرارداد در مجلس شورای ملی قرائت شد؛ نمایندگان مجلس، به اتفاق آرا آن را بی‌ارزش خوانده و اعلام کردند که به آن عمل نخواهند کرد. در 10اُم آبان همان سال، دولت ایران طی یادداشتی به روسیه و انگلستان، قرارداد را بی‌ارزش قلمداد کرده و خود را مطلقا مصون و آزاد دانست؛ اما حاکمیت ایران در آن دوران ضعیف‌تر از آن بود که بتواند از اجرای این قرارداد جلوگیری کند!

قرارداد 1907 سن‌پترزبورگ، در شرایطی امضا شد که انگلستان در اقتدار به سر می‌برد، روسیه در جنگ شکست خورده و درگیر انقلاب داخلی نیز بود و در ایران هم انقلاب مشروطه جریان داشت. پس از قرارداد، مطبوعات جهان، صراحتا انگلستان را پیروز مذاکرات دانستند و به تجزیه‌ی خاک ایران که ماهیت اصلی قرارداد بود اشاره کردند. به اعتقاد کسروی، اگر جنگ جهانی اول در سال 1914 شروع نمی‌شد و همچنین انقلاب بلشویک‌ها در روسیه وقوع نمی‌یافت، خدا می‌داند چه گزندهایی از این قرارداد به ایران می‌رسید!


نویسنده: مهدی فتاحی

© دبیرخانه‌ی انجمن معرفی و حفظ آثار و بناهای تاریخی شهرستان گراش

 

منابع

- کسروی، احمد، تاریخ مشروطه‌ی ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ شانزده‌اُم، 1363، صص 458 – 462.

- مک‌ایودی، کالین، اطلس تاریخی جهان از آغاز تا امروز، فریدون فاطمی، تهران، انتشارات مرکز، چاپ سوم، 1388.

- تاریخ ایران و جهان 2، تهران، شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران، چاپ چهارده‌اُم، 1393.

- لقایی، آزیتا، قرارداد اوت 1907م / شهریور 1286ش، موسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر ایران، 15 شهریور 1393، www.iichs.ir.

- اکبری، لادن، نگاهی به زمینه‌ها و پیامدهای قرارداد 1907، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 9 شهریور 1392، www.irdc.ir.

- افشاریزدی، محمود، قرارداد 1907 انگلیس و روس، موسسه‌ی فرهنگی‌هنری نور راسخون، 22 فروردین 1392، www.rasekhoon.net.

- قرارداد 1907، موسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، www.ir-psri.com.

- تلاش انگلیس برای تجزیه‌ی ایران (نگاهی به قرارداد 1907)، ماهنامه‌ی الکترونیکی دوران، 17 مرداد 1386، www.dowran.ir.

- آشنایی با قرارداد 1907، همشهری‌آنلاین (نسخه‌ی آنلاین روزنامه‌ی همشهری)، 12 اسفند 1390، www.hamshahrionline.ir.

- قرارداد 1907، دانش‌نامه‌ی رشد، www.roshd.ir.

- صفحات مختلف دانش‌نامه‌ی بریتانیکا، www.britannica.com.

- صفحات مختلف دانش‌نامه‌ی ایرانیکا، www.iranicaonline.org.

- صفحات مختلف دانش‌نامه‌ی ویکی‌پدیا، www.wikipedia.org.

 

  • مهدی فتاحی

خسته

جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ب.ظ
این غزل را که نوشتم و منتشر کردم، همه نکوهش کردند که «چرا این همه ناامیدانه؟».
حال‌م در آن لحظه همین بود که در شعر می‌خوانید؛ اما گذرا بود و گذشت.


مانده‌ام بین عده‌ای بدخواه
بی‌صلابت، چنان که احمدشاه

منتظر مانده‌ام شبی برسد
وقت انجام کودتای سیاه1
.
.
خسته‌ام از حضور توخالی
خسته از عمق برکه‌ی بی‌ماه

از نگون‌بختی من است این‌که
بسته راه مرا رفیق راه

ای برادر! مرا به چاه انداز
ساربانا! نظر نکن بر چاه

حال من مثل حال محبوسی‌ست
بی‌رمق، گوشه‌گیر، تک، خودخواه

منتظر مانده‌ام شبی برسد
دستم از این جهان شود کوتاه...


مهدی فتاحی
1394/6/6


پی‌نوشت:
1- کودتای 3 اسفند 1299 علیه احمدشاه قاجار.
  • مهدی فتاحی