ناکجا

ناکجا

شعردوست و تاریخ‌دوستی که گاه دست در کار شاعران و تاریخ‌دانان می‌برد!

طبقه بندی موضوعی

خسته

جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ب.ظ
این غزل را که نوشتم و منتشر کردم، همه نکوهش کردند که «چرا این همه ناامیدانه؟».
حال‌م در آن لحظه همین بود که در شعر می‌خوانید؛ اما گذرا بود و گذشت.


مانده‌ام بین عده‌ای بدخواه
بی‌صلابت، چنان که احمدشاه

منتظر مانده‌ام شبی برسد
وقت انجام کودتای سیاه1
.
.
خسته‌ام از حضور توخالی
خسته از عمق برکه‌ی بی‌ماه

از نگون‌بختی من است این‌که
بسته راه مرا رفیق راه

ای برادر! مرا به چاه انداز
ساربانا! نظر نکن بر چاه

حال من مثل حال محبوسی‌ست
بی‌رمق، گوشه‌گیر، تک، خودخواه

منتظر مانده‌ام شبی برسد
دستم از این جهان شود کوتاه...


مهدی فتاحی
1394/6/6


پی‌نوشت:
1- کودتای 3 اسفند 1299 علیه احمدشاه قاجار.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی